الیساالیسا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

الیزابت

چهارمین ماه رمضان

الیسا جانم امسال چهارمین سال است که سفره افطارمان با حضورت رنگین تر و دلچسب تر شده است. دخترکم بیا سز سفره افطار با هم دعا کنیم؛ دعا کنیم نگاهی داشته باشیم که زیبایی ها را ببیند؛ دعا کنیم دلی داشته باشیم که خطاها را ببخشد؛ دعا کنیم ذهنی داشته باشیم که بدی ها را فراموش کند و دعا کنیم روحی داشته باشیم که عاشق آرامش باشد.
23 آذر 1280

شمال

دختر عزیزم، دلبرکم عاشقتم که اینقدر عاشق دریا هستی. یک هفته بهانه میگرفتی که بریم دریا. ما هم به عشق شما دردونه یهویی تصمیم گرفتیم بریم شمال.  مثل همیشه از موقع سوارشدن لحظه شماری کردی تا لحظه رسیدن. وافعا هیچ چیزی اینقدر واست جذابیت نداره. به ماسه میگی "ماسک" و به قول خودت دوست داری ماسک ها رو بندازی هوا و شادی کنی. بیشتر وقتت رو با بازی توی ساحل دریا و جمع کردن ماسه ها با سطل و قاشق و چنگک و درست کردن با ماسه ها میگذرونی. الیسا عزیزتر از جانم امیدوارم همیشه پرشور و پر نشاط باشی و از زندگیت به بهترین شکل ممکن لذت ببری.     ...
23 آذر 1280

41 ماهگی الیسا

دختر سه سال و پنج ماهه ام، از حال و هوای این روهایت می نویسم؛ چند روزه صبح ها که از خواب بیدار میشی بهونه می گیری و میگی نمی خوام برم مهد، دوست دارم برم پیش مامان جون رضوانم. باید کلی باهات صحبت کنم تا راضی بشی بری و خداروشکر وقتی وارد مهد میشی با خوشحالی سلام می کنی و میری. وقتی سرفه میکنی میگی مامان "سفره" میکنم برام آب بیار. موقع خواب میگی بیا "پُر و پُخ" -خروپف- کنیم و حتما باید یه بالش یا عروسکی رو بغل کنی و بخوابی. دوست داری استقلال داشته باشی و کارهایت رو خودت انجام بدی البته اگه سرحال باشی و میگی خودم بلدم من دیگه بزرگ شدم و اگه کسی کوچیک خطابت بکنه ناراحت میشی. توی مهد فرق دختر و پسر رو در حد...
23 آذر 1280
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به الیزابت می باشد